جدول جو
جدول جو

معنی گاو پرواری - جستجوی لغت در جدول جو

گاو پرواری(وِ پَرْ)
گاوی که آن را در خانه سرد به ایام تابستان نگهداشته و غذای لایق داده فربه نموده باشند. (غیاث) (آنندراج) :
اسب لاغرمیان به کار آید
روز میدان نه گاو پرواری.
سعدی.
رجوع به پرواری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاو سواری
تصویر گاو سواری
سوار شدن بر گاو
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که گاوویرا پرورش داده باشد: فریدون بود طفلی گاو پرورد تو بالغ دولتی هم شیر و هم مرد. (نظامی)، آنکه از شیر گاو پرورش یافته باشد
فرهنگ لغت هوشیار